آنچه می‌خوانید ، مقدمه کتاب “سلطان محمد و مکتب او” نوشته “کریم کریم‌اف” بوده و هدف از انتشار آن آشنایی با مکتب تبریز در نقاشی ایران می‌باشد.

ترجمه کتاب “سلطان محمد و مکتب او” را جهان‌پری معصومی و رحیم چرخی انجام داده‌اند.

هنر نگارگری یکی از برگ‌های زرین تاریخ هنرهای ظریف و قدیمی مردم مسلمان مشرق زمین است. به راستی هنرمندان و نقاشان آذربایجانی قرون وسطی (قرنهای هفتم تا یازدهم هـ .ق) با آثار خیال انگیز و ارزشمند خود که امروزه ما را متحیر می‌سازند ثابت می‌کنند که صاحب یک تمدن زیبا، جهت دار و منحصر بفرد بوده‌اند که این تمدن، منجر به خلق تعداد زیادی آثار معماری، تصویری و تزئینی شده است. بسیاری از این آثار در گنجینه هنرهای ظریفه دنیا نگهداری می‌شوند. در این میان، یکی از بخش‌های مهم و با ارزش گنجینه تمدن غنی مردم آذربایجان، هنرهای ظریفه ارزشمند، به ویژه آثاری است که توسط استادان نگارگر نقاشی به یادگار مانده است.

نگارگری که نوع خاصی از هنرهای مشرق زمین است، به اقتضای طبیعت خود، به مصورسازی کتاب پرداخته و تحت تأثیر منظومه‌های کلاسیک شرق پیشرفت کرده است.

منظومه‌های کلاسیک شرق، به خصوص منظومه‌های ماندگار فردوسی و نظامی گنجوی، برای نقاشان یک منبع الهام جاودانی بوده است. سروده‌های این شاعران با عقاید والای انسان‌گرایی تعالی یافته است. قهرمانان داستان‌های حماسی شاهنامه بزرگ فردوسی و منظومه‌های فلسفی، آموزنده، عاشقانه و تاریخی حکیم نظامی، تأثیر به‌سزایی در آثار نقاشان داشته است. این اشعار از منظر زیباشناسی، برای خلق آثاری نامکرر و مغایر با مضامین دنیوی و به دور از تجرد صرف دینی و عرفانی، موج مثبتی در روند حرکت نقاشی بوده است. منظومه‌های شرقی نه تنها به نگاره‌ها مضامین نوع دوستی و ثبات عقیده بخشیده، بلکه در پیشرفت اشكال جدید نقاشی نیز مؤثر بوده است. دنیای زیبای شخصیت‌های اشعار داستانی لطيف شرق، به خاطر داشتن زبانی برخوردار از موسیقی، توازن و آهنگ، این امکان را به نقاشان داده که از جان و دل با منظومه، هماهنگ شوند و آن را به صورت حالات تزئینی فاخر و همچنین احساسی در نگاره خود تجلی دهند که این کار به خلق ترکیب‌بندی شاعرانه، کمک وافری کرده است. از این روست که نقاشی خاور نزدیک و میانه علاوه بر موضوعات عمومی، از مضامین ویژه نگارگری نیز برخوردار است. خلاصه آن که اعتلای خصوصیات زندگی اجتماعی و دیدگاه‌های زیباشناسی هر ملت، در شخصیت‌پردازی این هنر ظریف تأثير گذاشته است. بدین سبب است که نگارگری‌های اعراب، ترکیه، ایران، آذربایجان، آسیای میانه و مغول‌های هندوستان، با خصوصیات منحصر بفرد خود از هم متمایز می‌شوند.

بیش از یک قرن است که شاهکارهای نگارگری شرق، نه تنها علاقه نقاشان، بلکه توجه هنردوستان بسیاری را به خود جلب کرده است. هنر شناسان دنیا، در راستای تفکر و تعمق در نگارگری مشرق زمین، صرف نظر از اوایل قرن بیستم، در حال حاضر نیز مدارک بسیار مهمی گردآوری کرده‌اند که از نظر فراوانی، معتبر و مستدل بودن اسناد، موجب انتشار مقالات مختلف و گوناگون علمی، کتابهای اجتماعی و تحقیقات اساسی و بنیادین بسیاری درباره این آثار شده است.

از میان هنرمندان بزرگ مکتب تبریز، در درجه اول، آثار سلطان محمد در کتاب‌های “ف. مارتین”، “ف. شولتز”، “ای. کونل”، “ایی. بلوشه”، “ق. آرنولد”، “ب. دنیکه” و سایرین به چشم می‌خورد و بین سال‌های ۸۰-۱۹۵۰ میلادی در آثار “ای. سچوکین”، “ب. گری”، “ب. روبینسون”، “ک.س. ولچ” و “وب وی مارن”، “آ. ق. قاضی اف”، “ق. آ. پوکاچین کووا”، “ا. آ. ایوانف” و محققان دیگری از این قبیل نیز انعکاس یافته است. لكن، صرف نظر از اسناد مدون علمی، در خصوص هنرشناسی و تاریخ اعتلای نگارگری آذربایجان و آثار جهانی این خطه، در مورد شرح زندگی و چگونگی خلق آثار این اساتید برجسته، رساله های اندکی نوشته شده است.

مجموع مدارکی که در دست است، یعنی آثار نگارگری و نیز بعضی اطلاعات پراکنده، پیچیده، ضد و نقیض و گاه اشتباه در مورد آنها، روی هم رفته این امکان را به ما داده است تا از نو یک سری تحقیقات ارزشمند، ادبی و تا حدودی کامل، در مورد استاد سلطان محمد نقاش و شرح زندگی او انجام پذیرد.

لازم به یادآوری است که تا زمان‌های نه چندان دور، استقلال و انحصار نگارگری آذربایجان (تبریز) انکار شده و در اذهان عمومی مردم و در لابلای گستره شناخته شده هنرهای ظریف «ایران» گم می‌شد. البته در اشتباه بودن این تصور شکی نیست، اما گاه این باور قدیمی و اشتباه در ادبیات نیز رخنه کرده است. از منظر اطلاعات علمی معاصر، استقلال و انحصار هنر نگارگری آذربایجان، در پیشبرد هنر نگارگری خاور نزدیک و خاور میانه نقش اول را بازی کرده است که اهمیت آن رفته رفته آشکارتر می‌شود.

در حال حاضر، مجموعه‌های نگارگری نگهداری شده در موزه‌ها و کتابخانه‌های بزرگ دنیا، از کتاب‌های خطی بسیار زیبای شاهنامه فردوسی گرفته تا خمسه نظامی، سعدی، حافظ، جامی، نوایی، خسرو دهلوی و سایر منظومه‌های کلاسیک آذربایجان، از طرف هنرمندان با نقاشی‌های ارزشمند بسیار باشکوهی آراسته شده‌اند. همچنین نگاره‌های گردآوری شده، جدای از آلبوم‌های شخصی و مرقعات، این را ثابت می‌کند که هنر نگارگری آذربایجان، در دهه‌های سی و چهل قرن شانزدهم میلادی (دهم هـ .ق)، برای رسیدن به قله‌های متعالی خود راه دراز و دشواری را پیموده است. تاریخ پیدایش نگارگری آذربایجان و خلق اولین آثار مصور در کتاب‌های خطی، به درستی معلوم نیست، اما باور کردنی نیست که در زمان خلق شاهکارهای بزرگ شاعرانی چون نظامی، خاقانی شیروانی و همچنین هنگام بوجود آمدن اثر ماندگار و بی‌بدیل معمار عجمی نخجوانی، نگارگری پا به عرصه وجود نگذاشته باشد. پر واضح است که اولین نمونه‌های این نوع نقاشی در شهرهای مراغه و تبریز خلق شده است و این نمی‌تواند تصادفی بوده باشد، چون که در اواخر قرن سیزدهم میلادی (هفتم هـ .ق) و اوایل قرن چهاردهم میلادی ( هشتم ه.ق) ، مراغه و تبریز، علاوه بر محل اقامت ایلخانان، از شهرها و مراکز عمده تمدن مردم مسلمان مشرق زمین محسوب می‌شدند. در اوایل قرن چهاردهم میلادی (هشتم هـ .ق) در تبریز، کتابخانه شاهی برای نوشتن کتاب‌های خطی در کارگاه‌های نقاشی، فعالیت گسترده‌ای را شروع کرده بود. در نتیجه تحمل زحمات بسیار و طاقت‌فرسا، کتاب‌های خطی حاضر شده، آن چنان نفیس و گران قیمت بودند که تنها صاحبان تاج و تخت استطاعت آن را داشتند که این آثار را در کتابخانه‌های شخصی خویش نگهداری کنند. برای حاضر کردن کتاب‌های هنری مصور، سال‌های زیادی صرف می‌شد. نگهداری خوش‌نویسان، نگارگران، مذهبان، تزئینی‌کاران و سایر اساتید هنر کتاب‌آرایی در یک مرکز بزرگ، الزامی بود. جهت استفاده کاری اساتید انواع مواد گران قیمت، رنگ‌های متنوع، پوست، ورق‌های طلا، نقره و… تأمین می‌شد. هنرمندان پس از بازنویسی مضامین دینی، کتاب را به نحو زیبایی مرتب و با موضوعات علمی، تاریخی و ادبی مصور می‌ساختند.

برای اثبات وجود یک مکتب هنری توانمند در شهر تبریز، می‌توان از نمونه‌های نخستین و قابل دسترسی، چون نسخه ورقه و گلشاه (موزه توپ قاپی استانبول) منافع الحيوان (کتابخانه مورگان نیویورک) و تصاویر موجود در کتاب جامع التواریخ، اثر تاریخی رشیدالدین نام برد. اما نمونه‌های موجود در کتاب خطی ورقه و گلشا، به قلم عبدالرحمن خویی، ثابت می‌کند که این آثار نخستین آثار نگارگری آذربایجان نیستند و بعدها بر اساس آداب و رسوم ملل ساخته شده‌اند. لازم به ذکر است که آذربایجان، بنا به موقعیت جغرافیایی خود، محل تلاقی فرهنگ‌ها بوده است. به همین خاطر در شکل گرفتن مکتب نقاشی تبریز شیوه مکاتب دیگر، از جمله شیوه نقاشی ترکستان شرقی بواسطه نقاشان اویغور و فرهنگ نقاشان عرب و بین‌النهرین بواسطه مکتب بغداد، مؤثر بوده است.

در کتاب‌های مصور منسوب به اوایل قرون سیزده و چهارده میلادی (هفتم و هشتم هـ .ق) شیوه و اسلوب واحدی مشاهده نمی‌شود. برای مثال، نگارگری‌های موجود در کتاب «ورقه و گلشاء» از روش رنگ‌آمیزی مکتب بغداد تأثیر پذیرفته، و نقاشی‌های کتاب خطی منافع‌الحيوان با شیوه رنگ‌آمیزی و تصاویر درشت حیوانات و پرندگان، از اصول گرافیکی هنرهای مستظرفه اویغور چین تبعیت می‌کند. تأثیر شیوه کتاب‌های نامبرده در مقاطع مختلفی بر کتاب «جامع التواریخ» که در زمان حیات رشیدالدین نقاشی شده، بطور کامل مشهود است. این نسخه‌ها در سالهای ۱۳۱۸-۱۳۱۶ میلادی (۷۱۸- ۷۱۶ هـ .ق) تا ۱۳۹۸ میلادی (۸۰۱ هـ .ق) تدوین شده و به ترتیب در موزه‌های لندن و ادینبورگ نگهداری می‌شوند. تعداد زیادی از این نقاشی‌های ظریف، دارای موضوعاتی از صحنه‌های خاص تاریخی، اساطیری، صحنه‌های جنگ، نبرد تن به تن و چگونگی زندگی قشون است. در برخی از این نگاره‌ها، نوع خاصی از اصول رنگ‌آمیزی و در تعدادی نیز شیوه‌های گرافیکی پیاده شده است. در هر یک از این آثار، به صورت جداگانه، روش‌هایی شبیه به هم به چشم می‌خورد که تحت تأثیر روش‌های جدید، ویژگی‌هایی در خور پیدا کرده‌اند. در نتیجه عجین شدن این سه ویژگی و نیز ترکیب تکنیک و روش‌های زیبا، گونه‌ای ترکیب‌بندی با ماهیت و کیفیت بسیار عالی بوجود آمده است. بهره‌جویی از نظریه‌های مختلف صاحب‌نظران، در دوباره‌سازی این اثرها یا تأثیر گرفتن از شیوه‌های تازه بوجود آمده، نتایج متحیرکننده‌ای در بر داشته است. در اواسط قرن چهاردهم میلادی (هشتم هـ .ق)، سبک جدید هنر نگارگری تبریز، برابر با روش‌های مکاتب مختلف دیگر شکل و ترکیب اصلی نقاشی خود را یافته بود. کتاب مصور شاهنامه دموت که در سال‌های ۶۰ – ۱۳۳۰ میلادی (41- ۷۳۱ هـ .ق) در تبریز به تصویر کشیده شده، نه تنها سرآغاز اعتلای نگارگری آذربایجان بلکه خاور نزدیک بشمار می‌رود. نگاره‌های این کتاب خطی نادر که در موزه‌های اروپا و آمریکا پراکنده‌اند، از شاهکارهای نقاشی شرق محسوب می‌شوند.

اثرهای خطی گوناگون، با آثاری منسوب به نقاشان مختلف، با ترکیب‌بندی‌های حیرت‌آور و شکوهمند خود و با هیجان شخصیت‌های نگاره‌ها، شادابی، شفافی و درخشانی رنگ‌ها و نیز رنگ‌آمیزی زیبایی که از آن برخوردارند، از همدیگر قابل تشخیص نیستند. مکتب تبریز در هیچ برهه‌ای از تاریخ دارای این همه اقتدار هنری نبوده و احساسات قهرمانان، این چنین هنرمندانه ارائه نشده است.

محقق توانای شرق، “ای. سچو کین”، از جهت روانشناختی؛ ترکیب و رنگ‌بندی، این نقاشی‌ها را بسیار ارزنده یافته و آنها را نگاره‌های مهیج نامیده است. صرف نظر از ترکیب‌بندی و رنگ‌آمیزی زیبا و مشاهده شیوه‌های مختلف در تصویرهای شاهنامه بزرگ تبریز (شاهنامه دموت) بایستی گفت که در کل نگاره‌های این کتاب خطی نادر، دليل مستحکمی برای اعتلاء و ارتقای نگارگری آذربایجان در قرن چهاردهم میلادی (هشتم هـ .ق) محسوب می‌شود. این شاهکارهای تصویری در پیشبرد هنر کتاب‌آرایی و نقاشی قرون وسطای (قرن‌های هفتم تا یازدهم هـ .ق) مشرق زمین، در قالب یک مرحله متفاوت و معین، پا به عرصه ظهور نهاده‌اند.

محقق آلمانی “ف. شولتز”، این دوره از مکتب تبریز را یکی از با ارزش‌ترین مکاتب دانسته و نقش آن را در اعتلاء و تشکیل سایر مکاتب نقاشی کشورهای خاورمیانه مهم خوانده و آن را مکتب مادر می‌نامد.

بدون در نظر گرفتن گرایش‌های به وجود آمده و با وجود شرایط اجتماعی اقتصادی و سیاسی خاص که نقش مکتب تبریز را در قرن پانزدهم میلادی (نهم هـ .ق) اندکی کمرنگ‌تر می‌کند، این مکتب کماکان به عنوان یکی از مراکز مهم تمدن نگارگری در آن دوره بشمار می‌رود. در قرن پانزدهم میلادی (نهم ه.ق) تعداد زیادی از تصویرسازان و کتاب‌آرایان از جمله “پیر سید احمد”، “خواجه على مصور”، “قوام الدین”، “غیاث الدین” و… توسط حکام تیموری به شهر هرات برده شده و در آنجا وظایف راهبردی را بر عهده گرفته و به سفارشات شاه، جامه عمل می‌پوشانند. برای مثال عالم شاعر و خوشنویس مشهور “جعفر تبریزی” سالیان متمادی در کسوت ریاست کتابخانه بایسنقر مشغول بکار بوده و یا پیر سید احمد، معلم نقاش بزرگ شرق، کمال‌الدين بهزاد بوده است. همه این شواهد، بار دیگر دلیلی بر این مدعاست که تبریز در این دوره از تاریخ نیز، پایتخت مهم تمدن و هنر بوده است. در زمان حکومت تیمور، شهر سمرقند و نیز به هنگام حاکمیت بایسنقر و شاهرخ، شهر هرات، از استادان چیره‌دستی بهره‌مند بودند. در قرن پانزدهم میلادی (نهم هـ .ق) تحت تأثیر مکتب تبریز، هنر نگارگری در سایر شهرهای آذربایجان نیز پیشرفت کرد. ویژگی‌های مکتب تبریز در دست نوشته «مهر و مشتری» در شهر شاماخی، پایتخت شیروانشاهیان (ملک شخصی) به سال ۱۶۵۹ میلادی (۸۹۱ ه.ق)، کتاب “گلچین شعرای شرق”، تدوین “شرف‌الدین حسین سلطان” به سال ۱۹۹۸ میلادی (۸۷۳ ه.ق) (موزه بریتانیا، لندن) و همچنین در نگاره‌های کتاب بوستان سعدی با بازنویسی خط لطيف شیروان (موزه توپ قاپی استانبول) مشاهده می‌شود.

نگاره‌هایی با ابعاد بزرگ که برای بافته شدن در فرش توسط نقاش قرن پانزدهم میلادی (نهم هـ .ق) باکو، عبدالباقی باکوئی در برگ‌های جداگانه‌ای کشیده شده، از جذابیت بسیار بالایی برخوردار است. (موزه توپ قاپی، استانبول).

در اوایل قرن پانزدهم میلادی (نهم هـ .ق)، خسرو و شیرین نظامی گنجوی، با ویژگی‌های متمایز مکتب تبریز، توسط خوشنویس مشهور (علی حسن سلطان) در سالهای ۲۰-۱۶۱۰ میلادی (۲۳ – ۸۱۳ هـ .ق) بازنویسی شد. تصویرهای کشیده شده بر این مجموعه، بطور شفاف و روشن ارائه شده‌اند. پنج نقاشی ظریف از این کتاب، با ترکیب‌بندی متفاوت، یادآور سبک هنری استاد جنید نقاش است. نگاره های «فرهاد و شیرین» و «سر زدن شیرین به فرهاد در کوه بیستون» با داشتن لکه‌های شفاف رنگی که به صورت موزون تکرار شده‌اند و نیز به واسطه وجود حالات تزئینی، از بقیه نگاره‌ها متمایزند.

در میان نگاره‌های به تصویر در آمده در اواخر قرن پانزدهم میلادی (نهم هـ .ق)، آثار موجود در کتاب خطی خمسه نظامی که در سال ۱۹۲۸ میلادی (۸۳۲ هـ .ق) تصویرسازی شده، بسیار زیبا هستند. این نسخه ظریف در دوره سلطان یعقوب آق قویونلوها، توسط خوشنویس عالی رتبه‌ای چون عبدالرحیم، در شهر تبریز بازنویسی شده است. ( موزه توپ قاپی، استانبول) نگاره های موجود در این کتاب خطی نفیس، از نقاشی‌های مصور شده در اوایل قرن پانزدهم میلادی (نهم ه.ق) متفاوت است. این نگاره‌ها به خاطر داشتن ترکیب‌بندی‌های مختلف، از رنگ‌بندی‌های زیبایی برخوردارند.

در آن زمان نقاشان نسبت به طبیعت علاقه وافری پیدا کرده بودند. ترکیب‌بندی مناظر جزء جدایی ناپذیر تصاویر شده بود و در بیان مضامین صحنه‌های نگارگری، نقش مهمی را ایفا می‌کرد.

نگاره‌های قرن پانزدهم میلادی (نهم هـ .ق) از جهت تکنیک و روش‌های اجرایی، با نگاره‌های قرن چهاردهم میلادی (هشتم هـ .ق) به شکل قابل ملاحظه‌ای متفاوت است، در آنها به خاطر پیروی از اصول گرافیکی، نوع رنگ‌بندی تغییر می‌کند. خطوط قدرتمند، نقاشی و ارائه تصاویر ظریف، اساس کار نقاش را تشکیل می‌دهد. رنگ خلق و خویی زیبا یافته، جابجایی رنگ‌های شفاف و درخشان، تضاد ترتیبی و تکرار موزون آنها، رنگ‌بندی نقاشی را زیباتر نموده و بر قدرت تأثیر احساسی تصویر می‌افزاید. ویژگی‌های این روش، نگارگری اواخر قرن پانزدهم میلادی (نهم هـ .ق) را به نگارگری‌های منسوب به قرن شانزدهم میلادی (دهم هـ .ق) نزدیک می‌کند.

با به پایان رسیدن مناقشات فئودالی آذربایجان در اوایل قرن شانزدهم میلادی دهم هـ .ق) و با اتحاد ولایات شمال و جنوب به فرمانروایی دولت صفویه، زمینه پیشرفت کشاورزی، تمدن شهری و تجارت فراهم شده بود. شهرهای آذربایجان از جمله تبریز، باکو، شاماخی و اردبیل در تعیین سرنوشت اقتصادی، سیاسی و دینی نقش مهمی را ایفا می‌کردند.

اگر در زمان تیمور در بین سرزمین‌های اشغال شده، شهر سمرقند به لحاظ تجمع اجباری هنرمندان «روح‌بخش‌ترین مرکز کره زمین» به شمار می‌رفت، در قرن پانزدهم میلادی ( نهم هـ .ق)، با تدبیر و حمایت شاعر و وزیر وقت، علی شیر نوایی و تحت لوای هنری کمال‌الدين بهزاد، ادبیات و هنرهای مستظرفه به سرعت در حال پیشرفت بود. اگر چه تیموریان شهر هرات را در تمام گستره خاورمیانه به مرکز هنرهای زیبا تبدیل کرده بودند، در اوایل قرن شانزدهم میلادی (دهم هـ .ق) با اعتبار و پشتوانه دولت صفوی، تبریز، دگربار پایتخت کشور و مرکز تمدن زیبای مردم مشرق زمین گشت.

تبریز یکی از نقاط مهم جاده‌های کاروانی بوده و نقش مرکز بورس را در تجارت اروپا و آسیا بازی می‌کرد.

اوروج بیگ بیات یکی از سفیران گسیل شده از طرف حكام دولت صفوی به جانب اروپای غربی، تبریز را «پایتخت شرق» می‌نامد و خواندمیر، تاریخ‌نگار مشهور، از آن بعنوان «آبادترین شهر در کل یک چهارم منطقه مسکونی کره زمین یاد می‌کند». در این دوره از سلسله صفویان، با سرپرستی و حکومت شاهان با فرهنگ و هنردوستی چون شاه اسماعیل و پسرش شاه طهماسب زمینه‌های لازم جهت پیشرفت تمدن و نیز هنرهای ظریفه فراهم شد. ایشان علاوه بر حمایت هنرمندان و دانشمندان، از آنان قدردانی می‌نمودند. شاه اسماعیل نه تنها با تخلص ختایی و سرودن اشعار عاشقانه در منظومه «ده نامه»، استعداد شعری خود را به ثبوت رسانیده بود، بلکه خوشنویس چیره‌دستی نیز به حساب می آمد. دربار شاه اسماعیل، از بسیاری جهات، آدمی را به یاد شاعر و عارف هنردوستی چون “لورنتسو مدیچی” و دربار فلورانس می‌اندازد. در دربار شاه اسماعیل مجالسی با سرپرستی حبیبی، شاعر بزرگ آذربایجان، شروع به فعالیت کرده بود. در آنجا شب‌های شعر و موسیقی، مجالس مباحثه دانشمندان، گردهمایی شاعران و مسابقات ورزشی، بطور مستمر برگزار می‌شد. شاه طهماسب نیز مانند پدرش شاه اسماعیل، به هنر ارزش والائی قائل بود. او از طفولیت به نقاشی پرداخته بود. به نقل از قاضی احمد، از شاه طهماسب تعدادی اثر، از جمله صحنه‌هایی از زندگی اجتماعی مردم در ایوان کاخ چهل ستون» قزوین به جا مانده است. طهماسب علاوه بر نقاشی به خوشنویسی نیز مشغول بود. شاهزاده ده ساله در سالهای (۲۵-۱۵۲۶م/ ۳۲ – ۹۳۱ هـ .ق) کتاب گوی و چوگان اثر عارفی را به دست خود بازنویسی نمود. این کتاب در حال حاضر در کتابخانه سالتیکووشدرین سن‌پترزبورگ نگهداری می‌شود. بنابه نوشته اسکندر منشی «هرگاه از مشاغل جهانداری و ترددات مملکت آرائی فراغی حاصل می‌شد به مشق نقاشی تربیت دماغ می‌کردند. در اواخر از کثرت مشاغل فرصت آن کار نمی یافتند»

.شرف‌خان بیدلسی، مورخ قرن شانزدهم میلادی (دهم هـ .ق)، چنین می‌نویسد که شاه طهماسب علاوه بر تربیت پسران خویش به آنان دانش مبارزه نیز می‌آموخت و ضمن آموزش تیراندازی با کمان و چوگان، به آنان می‌گفت به وقتش به نقاشی نیز بپردازید زیرا آن ذوق را تربیت می‌کند.

در زمان حکومت اولین پادشاهان صفوی، شاه اسماعیل و شاه طهماسب، در تبریز و سایر شهرها، علوم متعددی از آن جمله اخترشناسی، تاریخ‌شناسی و فلسفه رو به پیشرفت بود. در آغاز حکومت شاه اسماعیل، به سفارش وی، رصدخانه مراغه دوباره راه اندازی شد. در قرن شانزدهم میلادی (دهم هـ .ق) شعر و ادبیات آذربایجان به سرعت در ترقی بود. از قله‌های بلند شعر و ادب این دوره می‌توان از شاعر و متفکر آذربایجان «فضولی» نام برد. در این دوره، شعر عاشیقی نیز سیر صعودی داشت. از هنرمندان مطرح این قشر می‌توان از عاشیق قوربانی یاد کرد. موسیقی کلاسیک و فولکولور و نمایش‌های محلی نیز در تعالی بودند. فرش شیخ صفی ( لندن، موزه ویکتوریا آلبرت) شاهکار هنر قالی بافی، شاهکارهای دیگری نظیر قالی‌ها، پارچه‌ها، حجاری‌ها و کنده‌کاری‌های فلزی که اغلب از موضوع‌های خاصی برخوردار بودند. نمونه‌هایی هستند که پیشرفت هنرهای ظریفه را در آن دوره نشان می‌دهند. هنر کتاب آرایی در قرن شانزدهم میلادی (دهم هـ .ق) به اوج خود رسیده بود. کتابخانه ارزشمند دربار صفوی، جهت خلق کتاب‌های خطی مصور، به مرکز تجمع خوشنویسان، نقاشان، نگارگران، صحافان، جلدسازان و سایر اساتید کتاب‌آرایی بدل شده بود. لازم به یادآوری است که کتاب در مشرق زمین، همواره از ارزش والایی برخوردار بوده، به خصوص اینکه در قرن شانزدهم میلادی (دهم هـ .ق) به جهت بالا رفتن سطح آگاهی مردم و افزایش علاقه به حفظ میراث فرهنگی و اجتماعی، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده است.

در زمان حکومت شاه اسماعیل و در پی آن شاه طهماسب، در کتابخانه شاهی با مدیریت استاد بی مثال، سلطان محمد، هنرمندانی چون آقامیرک اصفهانی ، میرمصور و پسرش میر سید علی، میرزا علی پسر سلطان محمد، دوست محمد، مظفر علی و سایر نقاشان با استعداد و خوشنویسانی چون شاه محمود نیشابوری، شیخ محمد و … مشغول بکار بودند. همچنین نقاشان نام‌آوری مانند بهزاد، قاسم علی، شیخ زاده و دیگر اساتید مکتب هرات و هنرمندان برجسته و شاخص هنر کتاب‌آرایی، در این مرکز فعالیت داشتند. بسیاری از آنان باسواد و آراسته به چندین هنر بودند و در شاخه‌های گوناگون هنری ید طولانی داشته، به تاریخ و ادبیات مسلط بوده و حتی بعضی از آنها چون میر سید علی، شاه قلی، صادق بیک افشار) شعر نیز می‌سرودند و یا نقاشانی چون مظفر علی و دوست محمد خوشنویسی هم می‌کردند. سلطان محمد و پسرش نیز، استادان هنرهای ظریفه و تزئینی بودند.

این استادان نگارگر و کهکشان استعدادهای درخشان، در حالی که نظام الدین سلطان محمد رهبری آنها را بر عهده داشت، در پیشبرد مکتب تبریز و همچنین در تعالی بخشیدن به تاریخ نگارگری مشرق زمین، در قرن شانزدهم میلادی (دهم هـ .ق)، نقش بسزایی را ایفا کردند.